معنی ربه کا
حل جدول
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1940 میلادی
نویسنده رمان ربه کا
دافنه دو موریه
خالق شاهکار ادبی ربه کا
دافنه دوموریه
کا
ویتامین جدول
از حکام غیر مستقل طبرستان بود
ویتامین انعقاد خون، ویتامین جدول
فرهنگ معین
(رَ بَ یا بِ) [ع. ربه] (اِ.) مؤنث رب، بتی به صورت زن ساخته شده.
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی هوشیار
مسری باستانی همزاد فروهر (اسم) در دین مصریان قدیم بمعنی روح جاویدان و همان جفت یا همزاد است که شخصیت خود را معرفی میکند. } کا { برای تعیین نوعی همزاد مشترک جهت همه افراد یک دسته بکار میرود. در } کا { فردیت و شخصیت } مانا { و ذات خدایی دیده میشود. شباهت } کا { ی مصری و مثل افلاطونی نمونه جالبی از رابطه دین و فلسفه است. همچنین } کا { با } فره وشی { یا } فروهر { زردشتی شباهت دارد. (اسم) اسباب خانه لوازم سرای } تو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کا. { (سنائی)، مال التجاره متاع، مهره های شطرنج: } چو کا بر فراز عرصه چیدی عیان تا آخر بازی بدیدی . { (محمد عصار رشیدی) یا آب کردن کا. زیادتر از ارزش قیمت چیزی را گفتن: } بها کم است جگر گوشه های اشک مرا که گفته بود که کای خویش آب کنم ک { (نادم گینی) یا کای بد بریش خاوند (خداوند) . متاعی که بسبب بدی خریدار ندارد درین هنگام این جمله را بر زبان رانند (قیاس کنید مال بد بیخ ریش صاحبش) .
ربه
مونث رب زن خدا بت مادینه (اسم) مونث رب بتی که بصورت زن ساخته شده.
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی آزاد
ربَّه، مؤنَّث رَبّ- بُتِ مؤنَّث- صاحب هر چیز اگر دارنده زن یا مؤنث باشد مثل ربَّهُ الحُسن (جمع: رَبّات- رِبات)
معادل ابجد
228